روزگارم رفته و با بخت بدتا میکنم
داعما غمگینم و با خنده حاشا میکنم
خوب و بد هرچه که باشد مینشینم گوشه ای
کاری از دستم نمی اید, تماشا میکنم
عقل میگوید بمان معشوقه ات را بادبرد
ِ دل ولی گوید برو ، این پا و ان پا میکنم
ان شب و معشوقه و دریای و ماه دیگر گذشت
با غم دوران خود گریه چو دریا میکنم
یاد گرمی نفس های جوانی هایمان
لحظه ها بر دست پیری خودم، ها میکنم
روزگارم رفته و اندوه و ماتم مانده است
با صدای ناله ام امروز و فردا میکنم
داعما غمگینم و با خنده حاشا میکنم
خوب و بد هرچه که باشد مینشینم گوشه ای
کاری از دستم نمی اید, تماشا میکنم
عقل میگوید بمان معشوقه ات را بادبرد
ِ دل ولی گوید برو ، این پا و ان پا میکنم
ان شب و معشوقه و دریای و ماه دیگر گذشت
با غم دوران خود گریه چو دریا میکنم
یاد گرمی نفس های جوانی هایمان
لحظه ها بر دست پیری خودم، ها میکنم
روزگارم رفته و اندوه و ماتم مانده است
با صدای ناله ام امروز و فردا میکنم
"مهران کیوانی هفشجانی"
نظرات شما عزیزان:
برچسبها: روزگارعشقجوانیکیوانیهفشجانی
تاريخ : دو شنبه 28 آبان 1397 | 14:6 | نویسنده : بهزاد ساقرچيان |
هیچ اما هیچ
روزگار ...
قفس ...
خیال ...
آمدم اما ...
شهریار ایران ...
خوابی و خماریی ...
مزار ...
خوش می روی بر بام ما ...
سکوت هم ...
مژده بده ...
دو قدم مانده که پاییز به یغما برود
دزدیده ایم یک سیب ...
امیدی به وصال تو ندارم ...
ندانم کجا می کشانی مرا...
به خاک من گذری کن ...
من و تو ...
ندارم به جز از عشق گناهی ...
چون بمیرم ...
من ساقی دیوانه ام ...
سایت ماه اسکین طراح قالب وبلاگ رایگان با امکانات عالی
روزگار ...
قفس ...
خیال ...
آمدم اما ...
شهریار ایران ...
خوابی و خماریی ...
مزار ...
خوش می روی بر بام ما ...
سکوت هم ...
مژده بده ...
دو قدم مانده که پاییز به یغما برود
دزدیده ایم یک سیب ...
امیدی به وصال تو ندارم ...
ندانم کجا می کشانی مرا...
به خاک من گذری کن ...
من و تو ...
ندارم به جز از عشق گناهی ...
چون بمیرم ...
من ساقی دیوانه ام ...
سایت ماه اسکین طراح قالب وبلاگ رایگان با امکانات عالی
لطفا از دیگر مطالب نیز دیدن فرمایید